اَبْـ ـریــشَــمْـــ

بیـ تُ بآ سَردىِ شَب هآیـِ زِمِسْتآنـ چـِ کُنمـ...

اَبْـ ـریــشَــمْـــ

بیـ تُ بآ سَردىِ شَب هآیـِ زِمِسْتآنـ چـِ کُنمـ...

فصل یک...✅

اما...

_از وسطاى فصل اول مى خواستم بیام به جرمى فحش بدم، از بس که ابلهههه؛ ولى خوشحالم که خونمو بخاطر این ابله کثیف نکردم://// 

_استفن رو هنوز دوست دارم ولى دیمن هم داره با اون همه جذابیتش به سرعت قلبمو براى خودش مى کنه:)

_همه ى عشقولى بازیاى استفن و الینا رو اگر بذاریم کنار، اونجاییش که لب زدن و بهم گفتن I love you منو کشت:)

_استفن سالواتر، اون سلاماى ریزت به الینا و اون sorry گفتنت دم گوش الینا قلب منو از جا مى کنه:) تازه اگر بغض کردنت رو هم اضافه کنم که مى میرم(:(

_بعد یه نکته ى ریز، دیمن نمى دونست داره کاترین رو مى بوسه، سُ، داشت دوست دختر داداشش رو مى بوسید؛)

  • ۰۰/۰۴/۲۳
  • یَلدآ

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی